مهرماه 94
مهرماه همیشه برای من یادآور روزای خوب کودکی بوده روزایی که بدون دغدغه های امروزه برای خودم کتاب و دفتر جلد می کردم روی برگهای خشک پاییزی قدم میزدم و از شنیدن صدای خش خش اونا لذت میبردم زیر بارونهای گاه و بیگاه پاییزی خیس میشدم مهرماه امسال با سالهای گذشته برای ما متفاوت بود چون کوروش هم به جمع پژوهنده های کوچک پیوست و وارد فضای جدیدی از زندگی شد روزای اول خیلی سخت محیط جدید رو قبول می کرد و اصلا تمایلی به مهد رفتن نداشتتو عکسای پایین کاملا چره ش نشون میده که دوست نداره بره داخل ساختمان و همونجا جلوی در می نشست اینجا آقا کوروش همراه دوستاش دارن میرن اردو اولین اردو...
نویسنده :
مامان ملی و کوروش
17:40